loading...
هرچی بخوای
امیر فرشید بازدید : 387 پنجشنبه 18 آبان 1391 نظرات (0)
شایعه اختلاف نیوشا ضیغمی و همسرش؟
 
گفت‌ و‌ گوی خواندنی با نیوشا ضیغمی و آرش پولادخان خیلی چیزها را روشن می‌کند. نه فقط اینکه اختلاف آنها، فقط شایعه بود و آنها در کنار هم آرامش دارند و به این زندگی آرام افتخار می‌کنند.در همه جای دنیا هنرمندها زیر ذره‌بین هستند به‌خصوص بازیگرها که مردم همیشه دوست دارند قسمت خصوصی زندگی آنها را بدانند. این کنجکاوی عمومی هم معمولا مزاحم آرامش ستاره هاست. مخصوصا وقتی ملاحظات اخلاقی کم‌رنگ شود و بعضی آدم‌ها و بعضی رسانه‌ها به خودشان اجازه بدهند حرمت‌ها را بشکنند.
 
نیوشا ضیغمی و همسرش هم از این فضا دلخورند. از سایتی که به خاطرتسویه حساب های سیاسی سفر حج رفتن نیوشا را بهانه کرده تا بی انصافی را در حق او تمام کند. یا از نشریه ای که به شایعه‌ اختلاف این زوج دامن زده. اما واقعیت این نیست. نیوشا می‌گوید: آرش یک همراه و تکیه‌گاه است و آرش پولادخان هم می‌گوید: من به همسرم، نیوشا افتخار می‌کنم. گفت‌و‌گوی خواندنی با نیوشا ضیغمی و آرش پولادخان خیلی چیزها را روشن می‌کند. نه فقط اینکه اختلاف آنها، فقط شایعه بود و آنها در کنار هم آرامش دارند و به این زندگی آرام افتخار می‌کنند؛ چیزهای دیگری هم هست که از این گفت و گو دستگیرتان می‌شود.
 
www.parsnaz.ir - شایعه اختلاف نیوشا ضیغمی و همسرش؟
 
مهریه من یک سکه است

نیوشا: راستش را بخواهید مهم‌ترین ملاک من برای ازدواج شخصیت و ادب و احترام بود. من در بدترین شرایط نمی‌توانم بی ادب باشم و نمی‌توانستم با مردی که احترام نگذارد و بددهن باشد، ازدواج کنم.

آرش این ویژگی خوب را دارد که با احترام برخورد می‌کند و همراه و دوست واقعی من است. خیلی طول کشید که او را انتخاب کردم اما شرط و شروطی نگذاشتم که به زور آنها رابطه را حفظ کنم. مهریه‌ام یک سکه است. نمی‌توانم درک کنم که ۲ خانواده سر تعداد سکه با هم چانه می‌زنند. آیا این مهریه‌های نجومی باعث تداوم زندگی است؟ به دادگاه خانواده نگاه کنیم، صف دادگاه مثل صف نانوایی است. آیا این ۲ هزارها و چندهزارها ضامن ادامه یک زندگی می‌شود؟ به چیزهای بهتر و بالاتر بیندیشیم. اگر کسی بخواهد زندگی را حفظ کند فراتر از این عدد و رقم‌ها پیش می‌رود؛ من با آرش معامله نکردم.

دلیل اینکه دوست دارم تجربه‌های مختلف کاری داشته باشم باتوجه به اینکه هرکاری سختی خودش را دارد این است که زن‌ها همان‌قدر توانمند هستند و می‌توانند تاثیرگذار باشند که مردها می‌توانند

دوام زندگی مشترک ستاره ها

آرش: همه زندگی‌ها می‌توانند دوام داشته یا نداشته باشند. صنف هنرمندها به این دلیل که دیده می‌شوند خیلی بیشتر زیر ذره‌بین هستند. ربطی به سینما ندارد، شاید خیلی آدم‌ها در خیلی صنف‌ها دچار مشکلاتی در زندگی شخصی باشند اما آنها دیده نمی‌شوند و به نظرم چارچوبی که سالم باشد و ازدواجی که با منطق و عقل انجام بگیرد، به‌راحتی به مشکل برنمی‌خورد.

کافی است دو نفری که زندگی را با هم شروع می‌کنند آن را مدیریت کنند و از یکدیگر به شناخت کافی برسند، تجربه داشته باشند و حساسیت بی‌مورد نشان ندهند. اگر این شناخت کافی باشد تمام حاشیه‌ها و مشکلات به‌راحتی پشت‌سر گذاشته می‌‌شود. من و نیوشا همکار و هم‌رشته نیستیم و من تاجر نقره هستم اما این هیچ ربطی ندارد که بخواهیم یکدیگر را درک نکنیم و دچار مشکل شویم.

دوست ندارم وابسته باشم

نیوشا: ۱۰سال در فضای کاری و اجتماع فعالیت کرده‌ام. از وابستگی صرف لذت نمی‌برم و اساسا انسان بلندپروازی هستم. به هرحال دلیل اینکه دوست دارم تجربه‌های مختلف کاری داشته باشم باتوجه به اینکه هرکاری سختی خودش را دارد این است که زن‌ها همان‌قدر توانمند هستند و می‌توانند تاثیرگذار باشند که مردها می‌توانند. اصولا خانه‌داری یک شغل است اما این برای من کافی نیست. سقف خواسته‌هایم خیلی بلند است، این شاید خوب نیست و شاید آرش هم کلافه شود.

آرش: من اصلا از بلندپروازی نیوشا ناراضی نیستم. روح سلامت در منزل را بیشتر دوست دارم تا فقط حضور فیزیکی نیوشا را در خانه. روح همسر من آمیخته شده با جامعه و فضای بیرون و اگر زیاد در خانه باشد پژمرده می‌شود و سلامتی که باید داشته باشد را نخواهد داشت. روح سلامت نیوشا به زندگی من ‌آرامش می‌دهد، من نشاط همسرم را بیشتر از غذای روزانه‌ای که خانم‌ها می‌پزند، نیاز دارم.

من تمام وقت در خدمت نیوشا هستم!


آرش: اگر بخواهیم از دید آدمی نگاه کنیم که فقط توقعش یک زندگی معمول ایرانی باشد، بله دورنمای آن با واقعیت فرق دارد. اما فضا و دید من از یک زندگی مشترک اصولا اینگونه نیست. چارچوب روح و روان نیوشا برایم خیلی مهم است. بقیه کارها را با هم هماهنگ می‌کنیم و مسئله خاصی وجود ندارد که بگویم آزارم می‌دهد. یک‌سری کارهاست که باید با تدبیر مدیریت شود. به عنوان همسر نیوشا، از تجربه‌ام استفاده می‌کنم، تمام وقت در خدمتش هستم تا کمک کنم حرکتی که می‌خواهد انجام دهد، با آرامش باشد.

ماجرای کلینیک پوست من چه بود؟

نیوشا: من اساسا به سلامت روح و بدن اهمیت می‌دهم و برایم صورت و پوست سالم و شاداب و دندان سالم نشان دهنده یک انسان خوشحال و بانشاط است. بدن و چهره نشان‌دهنده حال درونی است و من از ۲۲ سالگی به کارهای زیبایی پوست علاقه‌مند بودم. در واقع نگهداری از پوست را دوست دارم و به نظرم نباید اجازه بدهیم همه‌چیز خراب شود و تازه به فکر جراحی و درمان بیفتیم. به مراکز پوست مراجعه می‌کردم و دریکی از این مراجعاتم کار خانم دکتری را که برایم خدمات پوست انجام می‌داد، پسندیدم و قرار شد همکاری کنیم.
 
متاسفانه پول خیلی چیز بدی است و آدم‌ها را تغییر می‌دهد اما من آدمی نیستم که شرافت حرفه‌ای را که ۱۰سال است با زحمت و ذره ذره جمع کرده‌ام و اعتمادی که مردم به من دارند را به راحتی از دست بدهم، چون در آن مجموعه از اسم من استفاده می‌شد و من هم در آن برهه زمانی به آنجا اعتقاد داشتم و همه‌چیز خوب پیش می‌رفت. خلاصه شراکت آغاز شد و من از یک مراجعه‌کننده تبدیل شدم به یک شریک و سرمایه‌گذار مجموعه،اما بعد از مدتی احساس کردم کارهای این کلینیک در چارچوب عقاید من نیست و آنجا به یک تجارتخانه تبدیل شد.
براي ديدن بقيه ي مطلب بر روي ادامه ي مطلب كليك كنيد
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 374
  • کل نظرات : 16
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 19
  • آی پی امروز : 26
  • آی پی دیروز : 40
  • بازدید امروز : 29
  • باردید دیروز : 80
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 205
  • بازدید ماه : 109
  • بازدید سال : 21,257
  • بازدید کلی : 323,659
  • کدهای اختصاصی